بر اساس آموزههای دینی حسن ظن و خوشگمانی به خداوند و امید به لطف او، سبب نجات در دنیا و آخرت است.
در همین راستا و مطابق با آنچه در پرسش آمده، از رسول خدا(صلی الله وعلیه وآله) نقل شده است:
«روز قیامت آخرین کسی که به او فرمان داده میشود تا وارد دوزخ شود، مسیرش را ادامه نداده و رویش را برمیگرداند!
خداوند به فرشتگان دستور میدهد تا او را برگردانند و آنان نیز فرمان میبرند. سپس از او میپرسد: چرا چهرهات را به سمت من برگرداندی؟! و او نیز پاسخ میدهد که خدایا! چنین گمانی نسبت به تو نداشتم! خداوند دوباره میپرسد: پس چه گمانی داشتی؟! و او پاسخ میدهد: گمانم این بود که گناهانم را خواهی بخشید و وارد بهشتم خواهی کرد! خداوند با شنیدن سخن او به فرشتگان میفرماید: نه! به عزت و جلال و نعمتهای ارزنده و بلندی مقام خودم سوگند، این بندهام حتی برای یک لحظه نیز به من خوشگمان نبود و اگر بود، من او را حتی با آتش دوزخ نمیترساندم (چه رسد به آنکه او را وارد جهنم کنم)! اکنون به همین دروغی که گفته ترتیب اثر بدهید و وارد بهشتش نمایید!
سپس رسول خدا(صلی الله وعلیه وآله وسلم) فرمود: هر بنده ای به خداوند خوشگمان باشد، خداوند نیز امیدش را ناامید نخواهد کرد و آیهای از قرآن نیز گواه بر این مطلب است:
«وَ ذلِکمْ ظَنُّکمُ الَّذِی ظَنَنْتُمْ بِرَبِّکمْ أَرْداکمْ فَأَصْبَحْتُمْ مِنَ الْخاسِرِینَ»؛[1] و این بدگمانی شما نسبت به خداوند نابودتان کرد و نتیجهاش آن شد که از زیانکاران شدید».[2]
در سند این روایت، افراد معتبری مانند محمد بن ابی عمیر قرار دارند که فردی مورد اعتماد در نزد شیعه و حتی اهلسنت بوده،[3] و بزرگان شیعه بر صحیحبودن روایاتش اجماع دارند.[4]
همچنین این روایت از لحاظ محتوا نیز قابل پذیرش است؛ زیرا ناظر به آن نیست که تمام بندگان گناهکار با استفاده از این روش، توانایی گفتوگو با خدا و فریب او را داشته و با دروغشان از دوزخ رهایی یابند؛ زیرا در این روایت تصریح شده است که این گفتوگو زمانی رخ میدهد که رسیدگی به پرونده تمام دوزخیان پایان یافته و این فرد، آخرین فردی است که قرار است به دوزخ افکنده شود؛ لذا میتوان نتیجه گرفت که گناهان او به اندازهای نبود که هیچ جای امیدی برای نجاتش باقی نمانده باشد.
از سوی دیگر، شاید اینکه او به خدا عرضه میدارد که من به تو خوشگمان بودم و خداوند گفتهی او را رد میکند و دروغ میپندارد، ناظر به زندگی دنیایی او است. به عبارت دیگر، او در مورد خوشگمانی خود به خداوند در دنیا دروغ میگوید؛ زیرا در آنجا حتی به اندازه ساعتی نیز خوشگمان نبوده، با این وجود اما اکنون که کورسوی امیدی در دلش زنده شده است و با آنکه روز قیامت روز عمل نبوده، بلکه روز حسابگری است، امیدش را ناامید نکرده و از دروغش در مورد خوشگمانی به خداوند در دنیا صرف نظر میکند.
[1]. فصلت، 23.
[2]. کوفی اهوازی، حسین بن سعید، الزهد، محقق، مصحح، عرفانیان یزدی، غلامرضا، ص 97، قم، المطبعة العلمیة، چاپ دوم، 1402ق؛ قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق، مصحح، موسوی جزائری، سید طیب، ج 2، ص 264، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، 1404ق.
[3]. علامه حلی، حسن بن یوسف، رجال العلامة الحلی، ص 140 -141، نجف اشرف، دار الذخائر، چاپ دوم، 1411ق.
[4]. همان.