در ارتباط با ناخوشایند بودن طلاق در دین اسلام باید گفت؛ طلاق راه علاجی است که گاه بدون دلیل مورد استفاده قرار گرفته و گاه راه گریزی از آن نیست و تنها طلاقی ناپسند است که بدون دلیل کاملاً موجهی انجام گرفته باشد،[1] اما اگر کسی برای طلاق خود، دلیل پذیرفته شدهای داشته باشد، کار او ناپسند نیست به ویژه اگر کاملاً با توافق طرفین و بدون کمترین ظلمی به طرف مقابل انجام شود.
در همین راستا، بر اساس گزارشهای موجود، زهیر بن قین در بیان دلیل طلاق همسرش اینگونه میگوید که تنها به این دلیل تو را طلاق میدهم که نمیخواهم در زندگى مشترکت با من، جز خیر و رفاه چیزی دیده باشی![2] من تصمیم گرفتهام در خدمت امام باشم و جان و تنم را فدایش کنم، سپس زهیر تمام اموالش را به همسرش واگذار کرده و او را به یکى از عموزادگانش سپرد تا او را به خانوادهاش برساند. همسر زهیر نیز هنگام وداع با شوهر، برخاست، گریست و گفت: خدا کمک تو باشد و خیرت دهد، از تو میخواهم که مرا نزد جدّ حسین(علیه السلام) در قیامت به یاد آورى!
در این ماجرا، به هر حال زهیر از همسرش جدا میشد، چه با شهادت و چه با طلاق و شاید زهیر نخواسته بود که بعد از شهادتش، همسرش به دلیل منتسب بودن به او آسیبی ببیند؛ و از اینرو با آنکه هیچ کدامشان از هم دلگیر نبودند، از هم جدا شدند.[3]
[1]. حر عاملی، وسائل الشیعة، ج 22، ص 283، قم، مؤسسه آل البیت ع ، 1409ق. از ثوبان روایت شده است رسول خدا (ص) فرمود: «هر زنى که از همسرش بدون دلیل درخواست طلاق کند، بوى بهشت بر او حرام است».
[2]. سید بن طاوس، اللهوف فی قتلی الطفوف، ص 72، تهران، نشر جهان، چاپ اول، 1348ش.
[3]. برای اطلاع بیشتر در این باره، ر. ک: «زندگی نامه زهیر بن قین»؛ «فلسفۀ مبغوضیت طلاق»