بهتر آن است که حیوان ذبح شونده، جهت عقیقه، گوسفند باشد، ولی اگر غیر گوسفند از بقیّه حیوانات مثل گاو یا شتر برای عقیقه استفاده کنند، نیز کفایت میکند.
برخی از فقها میگویند حیوانی که عقیقه میشود، بهتر است شرایط قربانی[1] را داشته باشد؛ یعنی معیوب نباشد، چاق باشد، سن[2] آن هم رعایت شود، ولی اگر شرایط قربانی را نداشته باشد باز هم کفایت میکند. چنانکه امام صادق(علیه السلام) فرمودند: «همانا عقیقه گوسفند گوشتی است(یعنی هدف گوشت است)، به منزله قربانی نیست، هر گوسفندی برای عقیقه کفایت میکند، منتها هر چه چاقتر باشد بهتر است».[3]
دعا برای سر بریدن عقیقه
امام صادق(علیه السلام) فرمودند وقتی میخواهید عقیقه را سر ببرید بگوئید: «یٰا قَوْمِ إِنِّی بَرِیءٌ مِمّٰا تُشْرِکُونَ إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّمٰاوٰاتِ وَ الْأَرْضَ حَنِیفاً مُسْلِماً وَ مٰا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ. إِنَّ صَلٰاتِی وَ نُسُکِی وَ مَحْیٰایَ وَ مَمٰاتِی لِلّٰهِ رَبِّ الْعٰالَمِینَ لٰا شَرِیکَ لَهُ وَ بِذٰلِکَ أُمِرْتُ وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمِینَ. اللَّهُمَّ مِنْکَ وَ لَکَ بِسْمِ اللهِ وَ اللهُ أَکْبَرُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَقَبَّلْ مِنْ فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ».[4]
لازم به ذکر است که بهجای فلان بن فلان، اسم فرزند و پدرش ذکر شود.
دعای بعد از سر بریدن عقیقه
امام صادق(علیه السلام) فرمودند هنگامی که حیوان را سر بریدید بگویید: «وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّمٰاوٰاتِ وَ الْأَرْضَ حَنِیفاً مُسْلِماً وَ مٰا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ إِنَّ صَلٰاتِی وَ نُسُکِی وَ مَحْیٰایَ وَ مَمٰاتِی لِلّٰهِ رَبِّ الْعٰالَمِینَ لٰا شَرِیکَ لَهُ اللَّهُمَّ مِنْکَ وَ لَکَ اللَّهُمَّ هَذَا عَنْ فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ».[5]
آنحضرت همچنین فرمودند بعد از ذبح بگویید: «بِسْمِ اللهِ وَ بِاللهِ اللَّهُمَّ عَقِیقَةٌ عَنْ فُلَانٍ لَحْمُهَا بِلَحْمِهِ وَ دَمُهَا بِدَمِهِ وَ عَظْمُهَا بِعَظْمِهِ اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ وِقَاءً لآِلِ مُحَمَّدٍ».[6]
از امام باقر(علیه السلام) نیز نقل شده است، وقتی عقیقه را سر بریدی بگو: «بِسْمِ اللهِ وَ بِاللهِ وَ الْحَمْدُ للهِ وَ اللهُ أَکْبَرُ إِیمَاناً باللهِ وَ ثَنَاءً عَلَى رَسُولِ الله وَ الْعِصْمَةَ لِأَمْرِهِ وَ الشُّکْرَ لِرِزْقِهِ وَ الْمَعْرِفَةَ بِفَضْلِهِ عَلَیْنَا أَهْلَ الْبَیْتِ فَإِنْ کَانَ ذَکَراً فَقُلِ- اللَّهُمَّ إِنَّکَ وَهَبْتَ لَنَا ذَکَراً وَ أَنْتَ أَعْلَمُ بِمَا وَهَبْتَ وَ مِنْکَ مَا أَعْطَیْتَ وَ کُلُّ مَا صَنَعْنَا فَتَقَبَّلْهُ مِنَّا عَلَى سُنَّتِکَ وَ سُنَّةِ نَبِیِّکَ وَ رَسُولِکَ وَ اخْسَأْ عَنَّا الشَّیْطَانَ الرَّجِیمَ لَکَ سُفِکَتِ الدِّمَاءُ لَا شَرِیکَ لَکَ وَ الْحَمْدُ لِلّٰهِ رَبِّ الْعٰالَمِینَ».[7]
چگونگی تقسیم عقیقه
مستحب است بعد از سر بریدن عقیقه، استخوانهایش را نشکنند، بلکه از بندها جدا کنند، ولی استحباب دفن کردن استخوانهاى عقیقه و بعضى از کارهایى که در بعضى جاها مرسوم و معروف است، ثابت نشده و مدرکى ندارد.[8]
مستحب است یک ران یا یک سوم و یا یک چهارم گوسفند را به قابله دهند، اگر قابله مادر بزرگ پدری نوزاد باشد، یا از افراد تحت تکفّل وی باشد، چیزی به قابله داده نمیشود، و اگر فرزند بدون قابله متولد شد، آنرا به مادر فرزند میدهند و مادر آنرا به هر کسی که خواست میدهد و بقیّه گوشت را بین مؤمنان نیازمند تقسیم کنند، اما بهتر آن است که بقیّه را لااقل با آب و نمک بپزند و گوشت آن را حدّاقل به ده نفر از مؤمنان، اطعام کنند هر قدر بیشتر باشند دارای فضیلت بیشتر است.
سنّت است که پدر و مادر و هر کسی که خرجش به عهده پدر آن طفل است و عیال او محسوب میشوند - مانند فرزندان - از گوشت عقیقه نخورند، همچنین بهتر آن است که از طعامی که در آن پخته باشد نخورند، و خوردن مادر از آن گوشت کراهت بیشتری دارد اما اشکالی ندارد که مادر از گوشت عقیقه به همسایه فقیرش بدهد.[9]
[1]. 1. اگر شتر باشد سن آن کمتر از پنج سال نباشد و داخل در شش سال شده باشد، اگر گاو است بنا بر احتیاط واجب کمتر از دو سال نباشد و داخل در سه سال شده باشد، همچنین در بُز کمتر از سن گاو نباشد، و در میش به احتیاط واجب، کمتر از یک سال نباشد و داخل در سال دوم شده باشد. 2. باید صحیح باشد. 3. باید خیلى پیر نباشد. 4. باید تام الاجزاء باشد، و ناقص کافى نیست. 5. باید لاغر نباشد. 6. باید «خصى»(اخته) نباشد. 7. باید بیضه آنرا نکوبیده باشند. 8. باید در اصل خلقت بىدُم نباشد. 9. در اصل خلقت بىبیضه نباشد.(امام خمینی، مناسک حج، ص 258 و 259).
[2]. اگر شتر باشد سن آن کمتر از پنج سال نباشد و داخل در شش سال شده باشد، اگر گاو است بنا بر احتیاط واجب کمتر از دو سال نباشد و داخل در سه سال شده باشد، همچنین در بُز کمتر از سن گاو نباشد، و در میش به احتیاط واجب کمتر از یک سال نباشد و داخل در سال دوم شده باشد.(امام خمینی، مناسک حج، ص 258).
[3]. الکافی، ج 6، ص 30.
[4]. الکافی، ج 6، ص 31.
[5]. همان.
[6]. همان، ص 30.
[7]. همان، ص 30 و 31.
[8]. فاضل لنکرانی، محمد، جامع المسائل، ج 2، ص 389، انتشارات امیر قلم، قم، چاپ یازدهم.
[9]. الکافی، ج 6، ص32.